قدس آنلاین- آنچه میخوانید یادداشتی است از جمشید منصوری تالاب شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن در خصوص وضعیت تالابها خطاب به رئیس سازمان حفاظت محیط زیست که تقدیم حضورتان میکنیم.
جناب آقای دکتر کلانتری
معاون محترم ریاست جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست
پس از ایراد سخنانتان در روز جهانی تالابها در رامسر، با وجود اینکه انتظار میرفت فرصت مختصری به علاقهمندانی که برای شنیدن صحبتهای جناب عالی جمع شده بودند، داده شود ولی متأسفانه همانند دیگر مقامها، به محض پایان سخنانتان به هر دلیل جلسه را ترک کردید. به نظر اینجانب نکات زیادی هست که ضرورت دارد به بعضی از آنها اشارهای بشود:
در آن نشست گفتید تمام ناهنجاریهای کنونی حاصل برنامه ریزیهای نادرست مسئولان در ۴۰ سال گذشته است، نترسید و اینها را بیان کنید. تا جایی که اینجانب به خاطر میآورم، جناب عالی از همان ابتدا یکی از اعضای برجسته دولت بودهاید و طبعاً از تمام این برنامهها مطلع. آیا نمیدانید کشوری که تولید کننده نباشد به سرعت سیر نزولی طی کرده و به کشوری وابسته، فقیر و گرفتار مشکلات تبدیل خواهد شد؟ آیا کسی میتواند چیزی بگوید و برنامههای عمرانی دولت را مورد بررسی قرار دهد. اصلاً به متخصصان و برنامه ریزان مطلع و دلسوز فرصتی داده میشود که برنامهها را نقد کنند؟
گفته بودید که باید به دنبال علت بود نه معلول، این کاملاً درست است، ولی وقتی صحبت از بیکاری و افرادی که در گوشه کنار مسیر جاده با تکه مقوایی در دست که بر روی آن نوشته شده ویلای اجارهای، آیا این درست است که بفرمایید آب دریای خزر را برای این به کویر منتقل میکنیم که تولید اشتغال برای این افراد کنیم. آیا این معلول نیست، آیا نمیخواهید بدانید که چرا این افراد پیدا شدهاند. سیاستهای غلط دولت موجب شده کشاورز از زمین کنده شود و چارهای ندارد که به کارهای کاذب تن دهد. بر اساس آماری که چند سال قبل گرفته شده از شهر رامسر تا چالوس تنها ۲۰۰۰ بنگاه معاملات مسکن است. جدیداً به شکلی تأسف انگیز و انفجاری به بنگاههای فروش اتومبیل نیز افزوده شده است. کشاورزی که از زمین کنده شود، دیگر کاری را نمیتواند انجام دهد، تنها میماند بیکاری و زمین را که از دست داده دیگر چیزی ندارد که به آن وابسته شود. بدیهی است عرق ملی را نسبت به زمین نیز از دست خواهد داد.
کشاورز چارهای ندارد که زمینش را بفروشد؛ چون با وجود ممنوعیت فروش اراضی کشاورزی و شالیکاری با دیدن دم این و آن در تمام آنها ساختمان سازی میشود، بنابر این برای کشاورز صرف نمیکند که با این همه مشکلات کشاورزی کند. زمین را نقد کرده و بزودی به صف بنگاه معاملاتیها و کارگران بیکار میپیوندد.
اکنون دیگر روستایی نداریم؛ چون روستایی که نان و گوشت، مرغ، تخم مرغ و حتی سبزی خوردنش را از شهر تهیه کند، دیگر روستایی نیست، بلکه شهر نشینی است که در روستا اسکان دارد. همان گونه که جناب آقای رئیس جمهور گفتهاند باید کمی هم به حرف مردم گوش کرد و به آن بها داد. شما کی در برنامه هایتان از مردم استفاده کردهاید.
در حالی روز جهانی تالابها را برگزار کردهاید که من فرد متخصصی در تالاب را ندیدم در آن جمع حضور داشته باشد. اصلاً برای چه این روز را جشن میگیریم؟ فکر نمیکنید اگر این هزینهای که برای جشن شده است صرف شناساندن این روز به مردم و نشان دادن اهمیت تالابها میشد، نتیجه بهتری میداد.
در اینجا و آنجا صحبت میشود که حقابه تالاب چه قدر است؟ این کاملاً جملهای انحرافی است. تالابها یک شبه به تالاب تبدیل نشدهاند، بلکه فرایندی طولانی را طی صدها سال پشت سر گذاشتهاند تا تبدیل به تالاب شدهاند؛ بنابراین اگر تالابی خشک شود دیگر تمام است و اگر قرار است اصلاح شود، باید سالهای بسیاری بگذرد تا دوباره تالابی شکل گرفته و در آن حیات گیاهی و جانوری به وجود آید. در نتیجه اگر به داخل تالاب خشک شده مقداری آب بریزند در واقع حوضچه بزرگی را به وجود آوردهاند نه اینکه تالاب را احیا کردهاند.
تا جایی که دیده میشود در سطوح بالای دولتها همان تعداد افراد مشخص هستند که تنها جابهجا میشوند. طبعاً مشاورانشان نیز همانها هستند که با یک جابهجایی جا عوض میکنند. آیا فکر نمیکنید حال که درد را میشناسیم کمی باید به فکر چاره باشیم و دست کم از مشاوران و افرادی استفاده کنیم که دل در استفاده از فرصتها نداشته و ضمن تخصص دلسوزانه راهنمایی کرده و با این امید که از این وضعیت نجات پیدا کنیم و تقصیر را به گردن مردم نیندازیم.
نظر شما